سخنان حکمت امیز3
چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۵۹ ب.ظ
51- و الحَجّ جهادُ کلّ ضعیف: و حج، جهاد هر ناتوان است .
52- ولکل شیء زکاة و زکاة البدن الصیام :و هر چیز زکاتی دارد، و زکات بدن روزه است .
53- و جهاد المرأة حسنُ التّبعل:و جهاد زن، نیکو شوهرداری نمودن است .
54- استنزلوا الرزق بالصدقة:با صدقه دادن فرود آمدن روزی را بخواهید.
55- من ایقن بالخَلَف جاد بالعطیّة: کسی که پاداش را باور داشته باشد، در بخشش جوانمردی مینماید.
56- تنزلُ المَعونة علی قدر المونة: یاری (روزی هر کس) به میزان نیاز و قوت روزانهاش فرود میآید.
57- ما عال من اقتصد:کسی که در زندگی میانهروی نماید، تهیدست نمیشود.
58- التودّد نصف العقل: دوستی با مردم، نیمی از خرد است.
59- الهَمّ نصف الهَرَم: غم و اندوه، نیمی از پیری است.
60- سوسوا ایمانکم بالصدقة: ایمان خود را با صدقه نگهداری کنید.
61- و حصنوا اموالکم بالزکاة: و ثروت خود را با دادن زکات (از تلف شدن) نگهدارید.
62- و ادفعوا امواج البلاء بالدعاء: با نیایش موجهای بلا را دور نمایید.
63- یا کمیل! العلم خیر من المال: ای کمیل! دانش بهتر از ثروت است .
64- المَرءُ مخبوءٌ تحت لسانه:
مرد پنهان است در زیر زبان خویشتن قیمت و قدرش ندانی تا نیاید در سخن.
65- هک امرَوٌ لم یعرف قدره:کسی که حرمت و وقار خود را نشناخت، تباه شد.
66- لکلّ امرِیٍ عاقبة، حُلوةٌ او مُرّة: هر کسی فرجامی دارد، شیرین یا تلخ.
67- الراضی بفعل قوم کالدّخل فیه معهم : کسی که به کار گروهی خوشنود باشد، همانند کسی میباشد که در آن کار با ایشان بوده است .
68- من استبدّ بر أیه هلک: کسی که خود رأی باشد، نابود میشود.
69- و من شاور الرجال شارکها فی عقولها: و کسی که با مردان مشورت نماید، در عقل آنان شریک میشود.
70- من کتم سره کانت الخیرة بیده:کسی که رازش را پنهان نماید، اختیار او به دست خودش می باشد.
71- الفقر الموتُ الاکبر:تهیدستی مرگ بزرگ است.
72- لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق : اطاعت از مخلوق در چیزی که موجب نافرمانی آفریدگار باشد، جایز نیست.
73- الناس اعداء ما جهلوا: مردم با آنچه که نمیدانند، دشمنند.
74- ترک الذنب اهون من طلب التوبة: رها نمودن گناه، از درخواست توبه آسانتر است.
75- آلة الریاسة سعة الصدر: افزار سروری و بزرگی ، فراخی سینه (شکیبایی و تحمل مشکلات و ...) است.
76- أُزجُرِ المسیءَ بثواب المحسن : بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار، (از بدی) باز دار.
77- اللّجاجة تَسل الرأی: سرسختی نمودن، فکر و اندیشه را سست و ناتوان می کند.
78- الطمع رقّ مؤبّد:طمع بردگی ابدی است .
79- ثمرة التفریط الندامة: نتیجه سستی و کوتاهی نمودن در کارها، پشیمانی است.
80- و ثمرة الحزم السلامة : و نتیجه هوشیاری و دور اندیشی ، سلامت (از گزندها) می باشد.
81- من أبدی صفحته للحقّ هلک: کسی که در برابر درستی و راستی به نبرد برخیزد، نابود میشود.
82- من لم یُنجه الصبّر اهَلکه الجزعُ: کسی که شکیبایی او را نجات ندهد، ناشکیبایی وی را نابود میسازد.
83- من حساب نفسه ربح ، و من غفل عنها خسر:کسی که محاسبه نفس نماید، سود میبرد و کسی که از آن غافل باشد، زیان میبیند.
84- الجود حارس الاعراض: جوانمردی و بخشش ، پاسدار آبروهاست.
85- و الحلم فدام السفیه: شکیبایی ، دهن بند نادان است.
86- و العفو زکاة الظفر: گذشت زکات پیروزی است.
87- و قد خاطر من استغنی برأیه: و کسی که به فکر و اندیشهاش بینیاز شد (و در کارها مشورت ننمود و از فکر و اندیشه افراد بهرهمند نگشت) ، خود را در خطر می افکند.
88- و من التوفیق حفظ التجربة: نگهداری تجربه از (اسباب ) موفقیت (در کارهای نیک) است.
89- ولا تأمننّ ملولاً:از انسان افسرده و دلتنگ آسوده مباش (در کارها به او تکیه نکن).
90- عُجْب المرء بنفسه احدُ حسّاد عقلِه: خودبینی و خودپسندی فرد، یکی از حسودان (دشمنان) عقل اوست.
91- اَغضِ علی القَذی والاّ لم ترض ابداً: برخار (رنجها) چشم فروبند (ناملایمات را نادیده بگیر)، و گرنه هرگز خوشنود نمی شوی.
92- الخلاف یهدم الرأی: اختلاف و درگیری ، فکر و اندیشه را ویران میکند.
93- فی تقلّب الاحوال عُلم جواهر الرجال: در دگرگونی حالات افراد، گوهرهای وجودشان دانسته میشود.
94- حسد الصدیق من سقم المودة: حسد ورزیدن به دوست، از بیماری دوستی به شمار میآید.
95- لیس من العدل القضاء علی الثقة بالظن: درباره افراد مطمئن براساس گمان داوری نمودن، از عدالت نیست.
96- بئس الزاد الی المعاد، العدوان علی العباد: ستم بر بندگان ، بدتوشهای به سوی آخرت است.
97- من کساه الحیاء ثوبه ، لم یرالناس عیبه: کسی که شرم جامهاش را بر او پوشاند، مردم عیبش را نمیبینند.
98- بکثرة الصمت تکون الهیبة: به بسیاری سکوت (بجا)، ابهت پدید میآید.
99- و بالنصفة یکثر المتواصلون: انصاف ، سبب زیاد شدن دوستان می گردد.
100- و بالافضال تعظم الاقدار: نیکی نمودن، سبب بزرگ شدن قدر و منزلتها میشود.
۹۲/۰۵/۰۲