امام علی(ع)

سخنان حکمت امیز2

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۵۹ ب.ظ
101- و بالتواضع تتم النعمة: با فروتنی نعمت کامل می‏شود.   102- و بالسیرة العادلة یقهر المناوی : رفتار عادلانه موجب شکست دشمن می‏شود.   103- الطامع فی وثاق الذّل:طمعکار در قید ذلت و خواری است .   104- کفی بالقناعة ملکا و بحسن الخلق نعیماً: برای انسان سلطنت قناعت و نعمت خوی نیک، بس است .   105- من اَتی غَنّیاً فتواضعَ له لِغناه ذهب ثُلثا دینه: کسی که به نزد توانگری برود و به خاطر ثروتش برای او فروتنی نماید، 23 دینش تباه می‏شود.   106- من اطاع التّوانی ضیّع الحقوق: کسی که سستی و تنبلی نماید، حقوق دیگران را تباه می‏سازد.   107- و من اطاع الواشی ضیّع الصّدیق: و کسی که به گفتار سخن چین اهمیت بدهد، دوستان خود را از دست می‏دهد.   108- الحَجرُ الغصب فی الدار، رهنٌ علی خرابها: سنگ غصبی به کار رفته در بنای خانه ، گرو ویرانی آن است.   109- افضل الاعمال ما اکرهت نفسک علیه: برترین کارها آن است که (با اینکه برخلاف خواسته نفست می‏باشد)، خود را بر انجام آن وادار نمایی.   110- مرارة الدنیا حلاوة الاخرة ، و حلاوة الدنیا مرارة الاخرة: تلخی دنیا (مایه) شیرینی آخرت است، و شیرینی دنیا (مایه) تلخی آخرت می‏باشد.   111- یابن ادم ! کن وصیّ نفسک فی مالک : ای پسر آدم ! تو خود وصی خویشتن در ثروتت باشد (منتظر اقدام وصی مباش، بلکه تو خود از ثروتت برای آخرت توشه بیندوز).   112- الحِدّة ضربٌ من الجنون : عصبانیت و خشم، نوعی از دیوانگی می‏باشد.   113- صحّةُ الجسد من قلة الحسد: سلامتی بدن، از کمی حسادت است.   114- یا کمیل ! مر اهلک ان یروحوا فی کسب المکارم : ای کمیل ! خانواده‏ات را دستور بده که روزها در به دست آوردن بزرگواری و کرامت نفس تلاش نمایند.   115- اذا اَملقتم فتاجروا الله بالصّدقة: هرگاه تهی دست شدید، پس با خدایتعالی به وسیله صدقه سودا نمایید (صدقه بدهید تا روزی شما فراوان شود.)   116- اذا اضرّت النوافل بالفرایض فارفضوها: هرگاه نوافل (مستحباب) به واجبات زیان رساند، پس آنها را رها سازید.   117- من تذکّر بُعد السفر استعَدّ: کسی که دوری سفر آخرت را یادآور شود، توشه آن را آماده می کند.   118- قطَع العلمُ عذرَ المتعلّلین : دانش عذر بهانه جویان را قطع کرده است .   119- مَن بالَغ فی الخصومة اَثِمَ: کسی که در دشمنی زیاده روی نماید، مرتکب گناه می‏شود.   120- و ما زنی غیور قطّ:هرگز شخص غیرتمند زنا نمی‏کند.   121- انا یعسوب المؤمنین و المال یعسوب الفجار: من فرمانروا و پیشوای مؤمنینم، و ثروت پیشوای تبهکاران است.   122- یا بنیّ ! انی اخاف علیک الفقر، فاستعذ بالله منه : فرزندم! من بر تو از تهیدستی می‏ترسم ، پس از آن به خدا پناه ببر.   123- سَل تفقّهاً ولا تَسأَل تعنّتاً: برای فهمیدن و دانا شدن پرسش نما ، نه به خاطر عیب جویی و آزار رساندن.   124- اتقوا معاصی الله فی الخلوات ، فان الشاهد هو الحاکم : در تنهایی‏ها از نافرمانی خدای تعالی بپرهیزید ، زیرا شاهد همان حکم کننده است .   125- المؤمن بِشره فی وجهه و حُزنه فی قلبه : شادی و گشاده رویی مؤمن در رخسار او، و غم و اندوهش در قلبش است.   126- المسئول حرّحتّی یَعدُ: کسی که از او چیزی درخواست شد، تا وعده نداده است آزاد می‏باشد (اما پس از وعده ، در قید وعده‏اش می‏باشد تا به آن وفا نماید).   127- الغنی الاکبر اَلیأس عمّا فی ایدی الناس: توانگری بزرگ ، آرزو نداشتن به ثروت مردم است.   128- ماء وجهک جامد یقطره السؤال ، فانظر عند من تقطره: آبرویت جامد است و درخواست آن را آب می کند، پس بنگر که نزد چه کسی آبرویت را می‏ریزی.   129- اشد الذنوب ما استهان به صاحبه: شدیدترین گناهان آن است که صاحبش آن را ناچیز و سبک بشمارد.   130- من نظر فی عیب نفسه اشتغل عن عیب غیره: کسی که عیب خود را بنگرد، از عیب جویی دیگران باز می‏ماند.   131- و من رضی برزق الله لم یحزن علی ما فاته: و کسی که به روزی الهی خوشنود باشد، بر آنچه که از دست داده است اندوهگین نمی‏شود.   132- و من سلّ سیف البغی قُتل به : و کسی که شمشیر ستم بر کشد، با همان کشته می شود.   133- و من دخل مداخل السوء اتّهم: و کسی که در جاهای بد برود، متهم می‏شود.   134- و من کثر کلامه کثر خطؤه : و کسی که سخنش زیاد شود، خطایش بسیار می‏شود.   135- و من کثر خطؤه قل حیاؤه: و کسی که خطایش زیاد شود، شرمش کم می‏گردد.   136- و من قل حیاؤة قل ورعه : و کسی که شرمش کم شود، پرهیزکاریش کم می‏گردد.   137- و من قل ورعه مات قلبه : و کسی پرهیزکاریش کم شود، قلبش می‏میرد.   138- و من مات قلبه دخل النار: و کسی قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ می شود.   139- و من اکثر مِن ذکر الموت رضی من الدنیا بالیسیر:و کسی که زیاد به یاد مرگ باشد، از دنیا به چیز کمی خوشنود می‏شود.   140- اکبر العیب ان تعیب ما فیک مثله: بزرگترین عیب آن است که عیب جویی کنی از صفتی که همانند آن در تو وجود دارد.   141- من ضمن بعرضه فلیدع المراء: کسی که آبرویش را می خواهد (دوست ندارد که آبروی او ریخته شود)، پس باید نزاع و ستیزء جویی را رها نماید.   142- و کفی ادباً لنفسک تجنبک ما کرهته لغیرک: و فرهنگ و خوی پسندیده‏ات همین بس که از آنچه برای دیگری ناپسند می‏داری، اجتناب نمایی.   143- لا شرف اعلی من الاسلام : هیچ شرافتی بالاتر از اسلام نیست.   144- ولا عّزأعّز من التقوی :و هیچ عزتی عزیزتر از تقوی نیست.   145- ولا مَعِقل احسن من الورع : و هیچ پناهگاهی نیکوتر از پرهیزکاری نیست.   146- ولا شفیع انجع من التوبة: و هیچ شفیعی کارسازتر از توبه نیست.   147- ولا کنزاغنی من القناعة:و هیچ گنجی توانگر کننده‏تر از قناعت نیست.   148- و من اقتصر علی بُلغة الکفاف فقد انتظم الراحة و تبؤا خفض الدعة: و کسی که به معاش روزانه بسنده نماید، به آسودگی دست یافته و در آسایش و آرامش جای گرفت.   149- و الرغبة مفتاح النّصب و مطّیة التعب : علاقه به دنیا کلید سخت‏ترین رنج و بلا، و مرکب گرفتاری و ناراحتی است.   150- والحرص و الکبر و الحسد دوَاع ٍالی التّقحّم فی الذنوب: وآز و تکبر و حسادت ، انگیزه‏های فرو رفتن در گناهان است .   151- فاذا ضیّع العالم علمه، استنکف الجاهل ان یتعلم: هرگاه دانشمند دانشش را تباه سازد (به کار نبندد)، جاهل از فراگیری دانش خودداری می‏کند.   152- و اذا بخل الغنیّ بمعروفه، باع الفقیر اخرته بدنیاه: و هرگاه توانگر از نیکی و بخشش دریغ ورزد، تهیدست آخرت خود را به دنیایش می فروشد.   153- یاجابر! من کثرت نعم الله علیه ، کثرت حوائج الناس الیه : ای جابر ! کسی که نعمتهای الهی بر او فراوان شود، نیازهای مردم به سویش زیاد می‏شود.   154- ان الحقّ ثقیل مَرِی‏ءٌ، و ان الباطل خفیف وَ بِی‏ءٌ:همانا حق سنگین (اما در حقیقت) گوارا می‏باشد، و همانا باطل سبک (ولی در باطن) و باء آور(مرگ آور) است.   155- البخل جامع لمساوی العیوب : بخل گردآورنده تمام بدی‏ها و عیب‏ها می‏باشد.   156- لاتقل ما لا تعلم، بل لا تقل کل ما تعلم :آنچه را نمی دانی مگو، بلکه تمام آنچه می‏دانی را نیز مگو.   157- الکلام فی وثاقک ما لم تتکلم به، فاذا تکلمت به صرت فی وثاقه: سخن تا آن را نگفتی دربند تواست، پس هنگامی که آن را گفتی تو در بند آن خواهی بود.   158- فأخزُن لسانک کما تخزن ذهبک و ورقک: زبانت را (در گنجینه دهانت) نگهدار (از سخنان بیجا و بیهوده بپرهیز) همانگونه که طلا و نقره (پول) خود را نگه می‏داری.   159- فرب کلمة سلبت نعمة و جلبت نقمة:پس چه بسا یک سخن، نعمتی را بر باد می‏دهد و عقوبت و عذابی را به بار می‏آورد.   160- من طلب شیئاً ناله او بعضه: کسی که در جستجوی چیزی باشد ، به تمام آن یا به بخشی از آن می‏رسد (جوینده یابنده است).
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۰۲
مصطفی خاکساری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی