امام علی(ع)

قاعده‏ى لطف

سه شنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۳۱ ب.ظ
اصل امامت، باور همگانى مسلمانان بوده و هست، دلایل نقلى، عقلى، جامعه شناختى و ... پشتوانه‏ى این باور مى‏باشد با ره آورد بیشتر این ادله، اثبات امامى است که: داراى ملکه‏ى عصمت و معرفى شده از جانب خدا باشد؛ از آنجا که مشرب عقل مورد تأیید شرع و مقبول همگان است . قاعده‏ى لطف و امامت از آن جا که خردورزى، در پیدایش و استمرار عقیده، سهم بسزایى دارد و چه بسا ترزیق یک باور از راه تقلید و یا اکراه ممکن نباشد، اهمّیّت کنکاش از ریشه‏هاى امام باورى، آشکار مى‏شود. دانشمندان زیادى، هر کدام، بر پایه‏ى تخصّصى که دارند، دلایلى آورده‏اند تا ثابت کنند که انسان و جامعه‏ى انسانى، همواره، نیازمند پیشواى الهى است . این نوشتار در حد توان، به طرح، توضیح و بررسى برخى از آن دلایل مى‏پردازد . آن دلایل. این چنین‏اند : - برهان لطف؛ 2- برهان عنایت؛ 3- قاعده‏ى امکان اشرف، 4 - برهان علم حضورى؛ 5- قاعده‏ى حُسن و قبح عقلى؛ 6- احتیاج درونى؛ 7- لازمه‏ى حرکت و کمال؛ 8- اقتضاى برهان نظم؛ 9- جداناپذیرى شریعت از رهبرى الهى؛ 10- اهداف عالى حکومت اسلامى؛ 11- قلمرو حکومت اسلامى .   قاعده‏ى لطف یکى از اصول و قواعد مهم در کلام عدلیّه (قاعده‏ى لطف) است که پس از قاعده‏ى «حُسن و قبح عقلى» از بنیادى‏ترین قواعد کلامى به شمار مى‏رود؛ زیرا، مسائل اعتقادى زیادى مُستند به این قاعده هستند. وجوب تکلیف، بعثت، امامت، عصمت رهبران الهى،... از این قبیل است. کاربرد این قاعده، منحصر در مباحث کلامى نیست، بلکه دامنه‏ى آن، مباحثى از علم اصول مانند حجیّت اجماع را در نور دیده و به علم فقه هم مانند مباحث امر به معروف و نهى از منکر نفوذ کرده است.  نیز قاعده‏ى لطف، فقط، مورد توّجه دانشمندان شیعى نیست، بلکه دانشمندان معتزلى، آن را پذیرفته و بر آن، اقامه‏ى برهان کرده‏اند و دانشمندان اشاعره به آن توجّه وافرى مبذول داشته‏اند. این قاعده، صرفاً، در میان اندیشه‏مندان مسلمان مطرح نبوده، بلکه پیش از آن، در کلام مسیحى، مورد گفت و گو قرار گرفته است، از جمله مفاهیم بسیار مهم و کلیدى در کلام مسیحیّت، مفهوم لطف ( Grace ) است که در قرون وسطاى مسیحى، موجب پیدایش نظام کلامى ویژه‏اى به نام »الهیات لطف« شده است. تعریف لطف لطف، در لغت، یعنى مجرد ارفاق، احسان، مهربانى، اکرام، و شفقت. از دانشمندان کلام، کسى به وجوب انجام دادن لطف به این معانى بر خداوند، معتقد نشده است. در اصطلاح متکلّمان، نعمت‏ها، خیرات، مصالح - و گاهى - آلامى را که از جانب خداوند به بندگان‏اش مى‏رسد و بیشت‏ر مربوط امور دین و براى کمال معنوى و نیل به سعادت اُخروى است، به گونه‏ که اگر این مواهب و مصالح نبود، نظام آفرینش لغو، و اصل تکلیف، عبث مى‏شد، «الطاف» گفته مى‏شود. البته اگر این گونه امور، مربوط به نظام معاش و دنیاى انسان‏ها باشد و بیش‏ترین بهره‏اش، به جسم و بُعد مادى آنان برسد - که در اصطلاح متکلّمان »الاصلح« نامیده مى‏شود - از بحث ما خارج است .   اقسام لطف براى این که مسئله‏ى "نیاز همیشگى بشر به پیشواى الهى" در سایه‏ى قاعده‏ى لطف، به صورت روشن، مستدل گردد، بیان اقسام لطف و این که مسئله‏ مورد بحث، تحت کدام قسم است، ضرورى مى‏نماید . پاره‏اى از شبهات که بر اصل قاعده‏ى لطف و یا بر استناد مسئله‏ى امامت به قاعده‏ى لطف شده است، ناشى از کم توجّهى به اقسام لطف و ارایه نکردن تعریف روشن از آن‏ها است. کسانى هم که به دفاع برخاسته‏اند، به این مهم، کم‏تر توّجه کرده‏اند، لذا در مقام جواب، دچار مشکل شده‏اند. لطف، به لحاظ تأثیر و بهره‏مند ساختن انسان‏ها، دو قسم مى‏شود: لطف محصلّ و لطف مُقرّب. لزوم وجود پیشواى الهى، از مصادیق هر دو نوع مى‏تواند باشد . لطف محصِّل لطف محصّل، عبارت است از انجام دادن یک سرى زمینه‏ها و مقدّماتى از سوى خداوند که تحقّق هدف و غرض خلقت و آفرینش، بر آن‏ها متوقّف است، به گونه‏ى که اگر خداوند، این امور را در حقّ انسان‏ها انجام ندهد، کار آفرینش لغو و بیهومى‏شود. برخى از مصادیق این نوع لطف، بیان تکالیف شرعى، توان‏مند ساختن انسان‏ها براى انجام دادن تکلیف، نصب و معرّفى ولىّ و حافظ دین و... است . لطف به این معنا، مُحقِقّ اصل تکلیف و طاعت است. ابواسحاق نوبختى، در مقام تعریف لطف محصّل مى‏فرمایند: کارى که خداوند، در حقّ مکلّف انجام مى‏دهد که ضررى براى مکلّف ندارد، منتها اگر این کار انجام نمى‏شد، دیگر طاعتى محقّق نمى‏شد. طرح برهان لطف محصّل و امامت وقتى انسان از مطالعه‏ى خود و مخلوقات و هستى به این نتیجه رسید که تمام مخلوقات آفریده‏ى خداوند است و از مشاهده و اندیشه در نظم و نعمت‏ها و اسرار آفرینش، به اوصاف و هدف‏مندى مبدأ اعلى رسید، مى‏داند که خداوند نعیم و حکیم، از پیدایش هستى و انسان هدفى دارد (حکمت و هدف‏مندى در آفرینش) و چون خداى سبحان. بى‏نیاز مطلق است، پس هدف، سعادت و به کمال رساندن انسان‏ها است، و رسیدن به آن هدف والا، براى انسان‏ها که مرکّب از عقل و شهوت‏اند و در انتخاب راه سعادت و شقاوت مختارند، بدون فرستادن برنامه و راهنما از جانب خداوند، ممکن نیست، پس خوددارى از تشریع و تکلیف و بعثت پیشواى معصوم، موجب افتادن انسان‏ها در جهالت و شقاوت و نقض غرض مى‏شود و قباحت و زشتى این امر، بدیهى است و خداى سبحان، منزّه از قبایح و زشتى‏ها است، پس حتماً هم تکالیف را بیان مى‏کند و هم راهنما را . پشتوانه‏ى اصلى این استدلال، حکمت الهى و لغو و عبث نبودن اصل آفرینش است. پیش فرض‏ها مهم‏ترین مطلبقاعده‏ى لطف، توضیح و اثبات پیش فرض‏هاى این قاعده است که در سایه‏ى آن شبهات زیادى رفع مى‏شود .   . 1اثبات وجود خداوند و وحدانیّت او براى بحث لطف، مفروض و مسلّم است وگرنه نوبت به تکلیف و بعثت نمى‏رسد. هدف و غرض از آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت است و این مهم، در گرو تشریع (برنامه) و معرّفى پیشوا و رهبر معصوم و الهى است (بعثت و امامت) . اثبات این پیش فرض نیز راه‏هاى متعدّدى دارد که اینجا، از راه جامعه شناختى و انسان شناختى، استفاده مى‏شود .  . 2خداوند، در تمام کارهایش، از جمله آفرینش انسان‏ها، هدف و غرض دارد، وگرنه کارهایش لغو و عبث مى‏شود و همین‏طور نقض غرض و این، هر دو قبیح است و چون خداوند، بى‏نیاز مطلق و داراى علم مطلق است، هیچگاه کار قبیح انجام نمى‏دهد. اصل این پیش فرض و این که بعثت و معرّفى پیشوا، لطف است، مورد قبول اکثر مذاهب کلامى حتّى بزرگان اشاعره است، منتها اشاعره مى‏گویند، اگر خداوند، این امور را انجام نداد، کار قبیحى انجام نداده است نتیجه‏ کلامشان، این است که انجام دادن لطف بر خداوند، حتمى و لازم نیست و عقل ناقص انسانى هیچ‏گاه حق ندارد بر خداوند حکم کند و انجام کارى را بر او واجب کند، لکن، با جواب منطقى که از مبانى مورد قبول خود آنها استفاده شده، اشاعره نیز چاره‏اى جز پذیرش کامل این پیش فرض را ندارند جواب سخن آنان، این است که این جا، وجوب و باید، از نوع واجب فقهى نیست تا براى کسى تکلیف مشخص شود و عقل ما، حاکم، و خداى سبحان، محکوم شود، بلکه از نوع وجوب هستى‏شناسى و فلسفه و کلام است؛ یعنى، «وجوب عنه» است و نه علیه به عبارت دیگر، مناسبت ذات و صفات خدا با افعالش، این است که هرگز، کار بیهوده و قبیح انجام نمى‏دهد و اشاعره. صفات جمال و جلال خداوند، از جمله غنى و علم و حکمت او را قبول دارند . . 3هدف و غرض از آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت است و این مهم، در گرو تشریع (برنامه) و معرّفى پیشوا و رهبر معصوم و الهى است (بعثت و امامت) . اثبات این پیش فرض نیز راه‏هاى متعدّدى دارد که اینجا، از راه جامعه شناختى و انسان شناختى، استفاده مى‏شود
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۰۱
مصطفی خاکساری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی